web 2.0

۵/۰۸/۱۳۹۲

مفهوم جدید آزادی ؛ شما آزادید مگر آنجا که بخواهید صحبت از رژیمِ گل و بلبل پهلوی کنید !

اصولا کسانی که به پهلوی های می تازند ، یا توده ای های سابق بر این اند و نوادگان آنها ، یا طرفداران جمهوری اسلامی و آخوندها ! خلاصه تنها ارتجاع سرخ و سیاه همه در کوبیدن این رژیم فخیمه حضور دارند ولاغیر ! یعنی عقلِ بنده ی طرفدار سلطنت و آن دو رضای عزیز محال است به این جا خطور کند کسانی دیگر هم باشند که بخواهند نقد وارد کنند بر آن حکومت ! اصولا بنده ی سلطنت طلب خواهان یک حکومت بسیار آزاد هستم که تمام کسانی که بر آن نقد کنند "لجن پراکن" هستند . برای ما به هیچ وجه افرادی مقدس نیستند فقط شما حق هیچ گونه نقد بر عملکرد آن دو پدر و پسر را نخواهید داشت ! اصلا هر آنکه نقد کند بر پهلوی ها ، لیاقت ندارد ایرانی باشد ! همانطور که در فرمایشات شاه فقید بود "هرکس نمی خواهد گذرنامه اش رابگیرد و از ایران برود " ! بعله ! شما باید الان خر سواری می کردید و مانند عربستان بودید . در واقع اگر رضا شاه گوگولی مگولی ما نبود مُحال بود دقت کنید مُحال بود هیچ فرد دیگری پیدا شود و کاری کند . اگر کسی را کشت حقش بود ! آن همه روزنامه که توقیف شد ، اصلا چه معنی دارد روزنامه بر خلاف خاطر ملوکانه بنویسد ؟ کسی که نقد داشته باشد بر پهلوی ها ، حتی اگر بر خمینی و طرفدارانش هم مانند همان پهلوی ها نقد داشته باشد و اگر بر ارکان همین نظام فعلی هم ، همانگونه نقد داشته باشد مهم نیست ، من که چیزِ دیگری نمی بینم ! شما می بینید ؟ اصولا حتی اگر خشونتی هم بوده مربوط به همان زمان بوده و چون در اکثر جهان اندک حرفی از دموکراسی نبوده پس کار او هم درست ولازم بوده است . اصلا هم مهم نیست و مثلا ما باید بپذیریم که 1400 سال پیش که اعراب مسلمان هم به ایران حمله کردند کارشان درست بوده و هر انسانی که از دمِ تیغ گذرانده اند عیبی نداشته است ، مگر غیر این است که مقتضای زمان بوده است لشکر کشی و کشور گشایی ؟! خلاصه مهم نیست کشورهای دیگر دیکتاتور ها را چه در همان زمان و چه در تاریخشان محاکمه می کنند وضع در این کشور عزیزِ ما برای برخی فرق می کند ..

پ.ن : تنها عزیزان را به مطالعه از تمام منابع و فکر فکر فکر دعوت می کنم !!! به دور از تعصب ها ..

پاینده باشید


۵/۰۷/۱۳۹۲

"من و تو" و مستند رضا شاه و من و تو و دو کاریکاتور در مورد تاثیر رسانه ها .. [ نبود حتی یک نقطه خاکستری در زندگی اعلی حضرت! ]

هیچ وقت فکر کردن را تعطیل نکن . و هیچ وقت سوال های بی پاسخ را که لزومه فکر کردن هستند بی جواب کنار نگذار . مثلا وقتی دیدی یک شبکه تلویزیونی در عصر جدید آنهم با چنین کیفیتی بی حتی یک تبلیغ فعالیت می کند و در مسابقات خود جایزه های آنچنانی می دهد . و دکور و حقوق کارکنان و بسیار دیگر .. و یک خط فکری بسیار مشخص .. این سوال که پول این شبکه از کجا تامین می شود را فراموش نکن ! هموطن ..در مورد رضا خان اینقدر منصف هستم که بدانم کار های بزرگی هم در این مملکت انجام داد ، اما این مستند به قدری یک جانبه بود که دادِ انسان را که در می آورد هیچ ، گاه خنده را نیز بر لب جاری می کرد .. یعنی به قولی حتی یک نکته خاکستری هم وجود نداشت ؟ و "من و تو" و امثالهم از عدم مطالعه و فراموشی تاریخی ایرانیان به خوبی آگاه است .. می مانیم من و تو و یاد آوری واقعیات .. 


۳/۲۵/۱۳۹۲

بذر سبزی که سال ها پیش کاشتیم گل های ارغوانی دادند ..

فقط به خاطر امید دوستانم امیدوارم .. امید به تغییر .. از کوچکترین ها تا بزرگترین .. من هم جشم میگیریم .. در این شمردن رای ها جای شهدا و زندانیان خالی 

۳/۲۴/۱۳۹۲

وقتی روحانی رای نیاورد می دانید دوستانی که رای دادند به ما تحریمی ها چه می گویند؟

می گویند همین شما رای ندادید که نیاورد . وگرنه کجاست تقلب ؟ این انتخابات به این سلامتی .. ان شالاه انتخابات بعدی .. و این روندی است که ادامه خواهد داشت ..( پ.ن : با همه اینها به خاطر اتحاد بین همه هم وطنام کسانی که عاشقانه دوستشان دارم و به خاطر ایران که حاضرم هر کاری برایش انجام بدهم ، علی رغم اینکه فکر نمی کنم تغییر خاصی رخ بدهد با این نتیجه ، امیدوارم حسن روحانی رای بیاره .. سخته ولی دوست ندارم بیش از حتی این اندک امید هاشونم هم نا امید شه )


با نهایت تاسف پویانا 

۳/۲۱/۱۳۹۲

یک استراتژی محتمل؛ تحقیر جنبش سبز با ترغیب آنان به قرار گرفتن پشت سر روحانی و سپس بازاندن او در انتصابات !

می گویند ملت ایران حافظه تاریخی ندارد ! اما به راستی سخت 4 سالی که انگار همین دیروز بود را به خاطر نیاورد . حال این سخن ها بسیار است اما عرض بنده این است حاکمیتی که نشان داده هیچ گونه تعاملی با ملت خود ندارد آیا حاضر خواهد شد با جو پیش رو بگذارد نامزدی که هرچند هیچ گونه فاکتور اصلاح و رفورم مثبتی را در او نمی توان دید به روی کار آید ؟ آن هم وقتی کسانی که می گویند به او رای خواهند داد اصلاح طلبانی هستند که تمام این سال ها کمر به حذف آنها بسته و هزینه آن را هم پرداخت گرده است و همینطور مردمانی از جنبش سبز ، جنبشی که آن را فتنه می خوانند و از کشتن و زندانی و آوارگی هر چه بوده برای او کم نگذاشته اند ؟ شاید این روزها آن ها هم بدشان نیاید مردمی خسته از وضع موجود پشت سر چنین کاندایی قرار گرفته و آنها نیز با مهندسی دیگر در راستای تمام عمل های پیش این خود سعی در تحقیر آن داشته باشند . این سوال من از شما مخاطبان است ! اما گفتم فتنه بد نیست بدانید روحانی نیز جنبش سبز را فتنه می خواند .. قضاوت با شماست ..

۵/۰۸/۱۳۹۱

"روز قدس" را به "روز خشم" علیه گرانی و استبداد و نابرابری تبدیل کنیم ...


در روز های اخیر به خوبی  می توان نشانه هایی از برافروخته شدن دوباره آتش زیر خاکستری که همه ما از آن خبر داریم را مشاهده کرد، تحرکاتی که نه در شهر های بزرگ و مراکز استان که در شهرستان های کوچک تر و توسط این مردمان .و این یعنی یک فرصت ! فرصتی که نباید آن را از دست داد و باید از خاکستر دوباره سیمرغ متولد شود .

اگر زمانی مناسب باشد ، چه بهتر از این زمان که مردم آماده هستند ؟

باید روز قدس که هیچ ربطی هم به ما ندارد را به روز خشم علیه تمام سیاست هایی که با گوشت و پوست و استخوانمان تجربه شان می کنیم تبدیل کنیم .

پس تو ای بالاترینی ، تو ای بلاگر ، تو ای ادمین پیج های پرطرفدار شبکه های اجتماعی فیسبوک توئیتر .... حال وقت اتحاد است بین تمام نیرو ها با هر نگرشی که داریم برای هدفی روشن برای آینده ای روشن برای ایران عزیزمان ...

روز خشـــــــــــــم ملــــــــــــــت ایــــــــــــــــران

همراه شو عزیز ....

کین درد مشترک ...

۴/۱۸/۱۳۹۱

نوبت مجتبی واحدی هم رسید ! ( مقاله ای اندر باب جمهوری اسلامی مخالفانی از جنس خود تربیت می کند )

قبل از این ایشان را نمی شناختم ، اما همان یک بار و اولین بار کافی بود تا متوجه شوم واحدی فرق دارد . باهوش ، مسلط ، دارای تحصیلات عالیه و مطلع در امور و از همه مهمتر رک ! اصلا مهم نبود که برخی عقایدم با او نخواند او به مفسری تبدیل شده بود که محال بود برنامه های سیاسی  اش را از دست بدهم . اما نکته ای دیگر که همیشه در او مثبت بود ، تعصب خاصی نسبت به چیزی نشان نمیداد . حتی اگر تعصباتی در او وجود داشت . این بسیار عالی بود و باعث محبوبیت او در بسیاری از قشر های سیاسی و اجتماعی شده بود . او بسیار عالی تر نشان داد وقتی همه هم قطاران سابقش در دمادم انتخابات شروع به زمزمه های شرکت در انتخابات را آغاز کرده بودند ، او صریحا انتخابات را تحریم کرد . تا جایی که باعث دلگیری برخی دوستان سابق او نیز گردید . بعدها نیز بعد از رای آن سید خندان ، با اینکه می توانست سکوت کند و یا حتی حمایت ، به هیچ روی عقب ننشست و از او انقاد کرد . حال هم اگر برنامه های او را دنبال کنید گاها طعنه هایی را به سید خندان رای پنهانی خواهید دید ، از او که زمانی سردبیر آفتاب یزد بوده است !
اما می دانستم این پایدار نیست . این که یک فرد مفسر سیاسی ممکن است از حکومت انتقاد کند خوب بسیار دلپذیر و مطبوع است  اما امان از اینکه انتقادی نسبت به گروهی و شخصی ... بله دیگر موج ها آغاز می شود . "او نیز خود را نشان داد ..." " مهره سوخته ..." " معلوم بود او زمانی در رژیم بوده ..." "من که از آغاز می دانستم ... " ....... !
و بالاخره این زمان فرا رسید ...
بسیار واضح است ! او یک مفسر سیاسی با عقاید خاص خودش است و ممکن است از هر تحرک خاصی حمایت کند یا نسبت به آن نقد داشته باشد . در این میان افراد نیز با توجه به عقاید خود نیز ممکن است به نظراتش عکس العمل خاص خود را داشته باشد اما در ایران کمی اوضاع فرق می کند !
نمیدانم از کجا نشات گرفته ؟ شاید از اینکه هیچ یک نه نقد کردن را آموختیم و نه شنیدن آن ! نقد در جامعه ما به مثابه خصومت تلقی می شود و به جای داشتن جواب و در نتیجه ادامه بحث ها ، با شنیدن نقد ، اعلان جنگی از طرف مقابل برداشت می شود و توپ خانه ها به کار می افتند ... !
واقعا چرا نمی خواهیم بپذیریم شخصی وجود دارد اینجا که از بعضی نظراتش طرفداری داشتیم ، و حالا نسبت به چیزی که شاید مورد نظر ماست انتقاد دارد ! همین ! نه چنین شخصی را باید آنقدر بزرگ کرد که دیگر نتوان پایین آورد و نه اینکه دیگر او را کشت !
در مسائل اخیر ، این آیا رسم جهان آزاد است که بی محاکمه حکم صادر کنیم ؟ بی دلیل متهم ؟ این که می شود جمهوری اسلامی ، اینکه می شود دیکتاتوری ! این که می شود ... به راستی به چنین کارهایی ، رفتار ما که مثلا اپوزوسیون هستیم چه فرقی با رفتار حکومتی که دیکتاتور می خوانیمش خواهد داشت ؟ نکند ما هم دیکتاتور شده باشم ! اینگونه که دیگر مهم نیست ج.ا برود یا باشد ، هر حکومت و سیستمی که باشد همین آش است همین کاسه ..
تمام سرمایه ها را به خاطر تعصبات بیهوده از دست خواهیم داد و بعد به بن بستی می رسیم که دیگر هیچ راه بازگشتی در آن وجود ندارد ، نکند اکنون در حال قدم برداشتن در چنین مسیری هستیم ؟
در این مقاله نه سعی در بزرگ کردن شخصی داشتم و نه تخطئه گروه یا شخص خاصی ، فقط موضوعات روز که چندی است رسیده است به متجبی واحدی مرا به این وا داشت تا این نقد را که بسیار وقتی است در دل دارم منتشر کنم ...